فیلم داستان "دوک هی" یک زن خانه دار است که قربانی یک کلاهبرداریِ فیشینگِ تلفنی می شود و مقدار زیادی پول از دست می دهد. پس از ناامیدی از پیگیری پلیس، او تصمیم می گیرد خودش دست به کار شود و ...

داستان سریال در مورد یک مادر تنها به نام "یانگ سون" می‌باشد که پسرش "کانگ هو" را به تنهایی بزرگ کرده است. یانگ سون با وجود عشقی که به فرزندش داشت، در تربیت او بسیار سختگیر بود و همین موضوع باعث شد تا کانگ هو او را به عنوان یک مادر سنگدل ببیند. حال کانگ هو تبدیل به یک دادستان خونسرد شده و از مادرش فاصله می‌گیرد، اما یک تصادف غیرمنتظره باعث می‌شود کانگ هو حافظه خود را از دست داده و ذهنش به دوران کودکی بازگردد و ...

وقتی زنی میانسال و غمگین از روی مهربانی به خانواده ای پول می دهد، متوجه می شود که آنها بی خانمان هستند و در استراحتگاه بزرگراه زندگی می کنند، اما مجموعه ای از اتفاقات زندگی او را تغییر می دهد و ...

به عنوان یک سیاستمدار، جو سانگ سوک (را می‌ران) برای چهارمین بار به عنوان عضوی از مجمع ملی نامزد شد. جو سانگ سوک پس از دیدن مادربزرگش نتوانست دروغی بگوید. اکنون جو سانگ سوک تلاش می کند به دنیای سیاسی بازگردد و ...

در سال 1988، پنج خانواده در یک محله در سئول در کنار هم زندگی می کنند. آنها هر روز با ماجراهای جدیدی روبرو می شوند که ...

این سریال جذاب و دیدنی، ماجراهای بازیگری سرشناس و پرحاشیه به نام هان سه گیه را روایت می کند که شایعات فراوانی در مورد زندگی او به گوش می رسد. هر ماه به مدت یک هفته، چهره هان سه گیه تغییر می کند و ...

زنی که در خانواده نقاشان دربار به دنیا آمده، پس از خودکشی برادرش مجبور می شود کار خانوادگی و راه برادرش را ادامه دهد و ....

در یک صبح بارانی، ایم سو وون به سمت مدرسه ش حرکت میکنه که فاصله ی زیادی با خانه نداره. پدرش در یک کارخانه ی محلی کار میکنه و مادرش تو مغازه ی طبقه ی پایین خانه شان مشغول کار است. چند ساعت بعد، پدر سو وون تماسی از دفتر پلیس دریافت میکنه که به دخترش حمله شده وبه دلیل جراحت زیاد در بیمارستان بستریه. آیا آن ها پس از این اتفاق وحشتناک قادر خواهند بود که دوباره زندگی ای شاد مثل گذشته داشته باشند؟

سانگ سوک یک سیاستمدار است که برای انتخابات جدید باز هم نامزد شده است. او مردم را با انواع و اقسام کلمات زیبا فریب می دهد. روزی سانگ سوک با مادربزرگش که در خانه ای تنها زندگی می کند، ملاقات می کند. بعد از این دیدار او متوجه می شود که دیگر قادر به دروغگویی نیست و …

«سانگ هیون» یک کشیش است که برای تست واکسن یک ویروس کشنده داوطلب می شود. واکسن درست عمل نمی کند و ویروس تقریبا او را از پا دی می آورد. اما بعد از تزریق تصادفی خون یک خون آشام به بدنش، او به زندگی باز می گردد و ...

می یونگ یک افسر پلیس سابق است که پس از ازدواجش در مرکز خدمات عمومی کار می‌کند. جی های خواهر شوهر می یونگ نیز یک پلیس تازه‌کار است که در همان مرکز کار می‌کند. آنها با هم تیمی را تشکیل می‌دهند تا به بررسی پرونده‌های جنایی بپردازند و…

در حادثه‌ای غیرمنتظره، یک دانش‌آموز دبیرستانی ضعیف و کم‌بنیه به نام دونگ-هیون، از بالای ساختمان بر روی رهبر یک باند تبهکار سقوط می‌کند و پس از به هوش آمدن در بیمارستان، متوجه می‌شود که بدنش با او عوض شده ‌است و ...

این فیلم در مورد دو عروس و داماد هست که تازه ازدواج کرده اند و به ماه عسل رفته اند و اتفاقاتی که در این سفر می افتد…

داستان فیلم درباره نگاهی است که به آرزوها و عشق میان سه نفر و ....

کیم سوندال (یو سئونگ هو) یک نابغه ی کلاهبرداری و قاچاق هست، بقیه رو فریب میده و گستاخ و بی باکه، اون با بو وان و خانوم بودیست یون و گیون (شومین) کار میکنه، اینا با هم یک تیم کلاهبرداری معروف در سراسر کره تشکیل میدن و…

داستان فیلم در زمان سلسله‌ی چوسون جریان دارد. ژاپنی‌ها پادشاه گوجانگ را به قتل رسانده‌اند و حالا شاهزاده دیاکای ملکه‌ی حکومت شده است. اما ارتش ژاپن دست بردار نیست و به دنبال کشتن ملکه می‌باشد و…

داستان فیلم درباره 2 زن خانه دار هست که در جوانی آرزو داشتن رقاص حرفه ای بشن ولی بعد از ازدواج نتونستن به آرزوشون برسن و حالا در سن ۳۵ سالگی میرن به دنبال آرزوشون که در راه رسیدن به این آرزوشون اتفاقاتی براشون میفته که صحنه های طنزی رو به همراه داره …

در حالی که امپرواتوریِ کُره تحت اشغال ژاپن می باشد، یک شکارچی قدیمی و باتجربه برای شکار آخرین ببر کُره، به چالش کشیده میشود...

بهار، 1987 سانگ جین یککاراگاه مشتاق است که آرزو دارد با همسر و پسرش زندگی آرامی داشته باشد. یک روز، بطور اتفاقی او اولین مظنون قتل های زنجیره ای در کره جنوبی را دستگیر میکند، بر این اساس درگیر یک عملیات سری میشود که ...

در طول جنگ کُره، یک پسر جوان به خودش قول می دهد که از خانواده اش مراقبت کند، همانطور که آنها یک عمر از او مراقبت کردند...